loading...

خط خطی هایم

حرف هایم را می نویسم..نقدهایم را..نگاهم را..خیال بافی هایم را

بازدید : 918
جمعه 8 خرداد 1399 زمان : 8:22

همیشه سر سفره ناهار روز عید فطرکه کوچیک و بزرگ دور هم جمع می‌شویم ،با خوردن اولین لقمه به هم نگاه می‌کنیم و می‌گوییم: دیدی دختر ،همین دیروز روزه بودیم و منتظر افطار و حالا چهار زانو دور سفره نشستیم و ناهار می‌خوریم و پشت بند آخ آره و یادش به خیر و حیف شد ماه رمضان رفت و نه بابا خسته شده بودیم،مامان بزرگه یا بابا بزرگه یه تک سرفه می‌کردند و می‌گفتند : این قصه همان گندم بهشتیه است که خدا از توی دلمان برداشت و گذاشت برای سال دیگه،اصلا ماه رمضان همه چیزش فرق می‌کند.هنوز حرف بابا بزرگه تمام نشده که خان دایی از اون طرف سفره می‌فرمایند: البته آدمیزادست دیگر و به هرچیزی یهویی عادت می‌کند.

من تورا چشم به راهم
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 16
  • بازدید کننده امروز : 13
  • باردید دیروز : 11
  • بازدید کننده دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 1341
  • بازدید سال : 57466
  • بازدید کلی : 83192
  • کدهای اختصاصی